در گفتوگوی «دنیای سلامت» با دکتر حسین قناعتی پایه گذار رشته رادیولوژی تهاجمی مطرح شد؛
استاد دکتر حسین قناعتی را میتوان بنیانگذار رشته رادیولوژی تهاجمی در ایران نامید؛ چراکه بیشترین سهم را در پایه ریزی، توسعه و نوآوریهای این رشته داشته است.
این بهانهای بود برای گفتگو با این مرد پرتلاش و با اخلاق عرصه دانش و درمان؛ وی با راهاندازی رشته اینترونشنال رادیولوژی و انجام بالغ بر 20 مورد نوآوری در این حوزه خدمات ماندگاری به بیماران مسیر علمی و درمانی ارائه کرده است.
بیوگرافی
دکتر حسین قناعتی استاد رادیولوژی، متولد 1342 دوره پزشک عمومی و تخصصی را در دانشگاه علوم پزشکی تهران سپری نمود.
سپس دورههای تخصصی MRI ،CT Scan و اینترونشن را در انگلستان گذراند.
آخرین مدرک تحصیلی وی فلوشیپ نورواینترونشن است و از سال 1373 نیز در مجتمع بیمارستانی امام خمینی(ره) تهران مشغول به فعالیت علمی میباشد.
نوآوریهایی که توسط دکتر قناعتی و سایر همکاران در مرکز تصویربرداری صورت گرفته، به شرح زیر میباشد.
انجام اولین لیزر دیسککتومی در سال 1375 انجام اولین ورتبروپلاستی پرکوتانئوس، سال 1376 انجام اولین Tumor Ablation استئوئیداستئوما، سال 1376 انجام اولین آمبولیزاسیون تومورهای عروقی مغز، سال 1377 اولین درمان اندوواسکولار رتینوبلاستومای مقاوم به درمانهای رایج کاندید انکولایشن، سال 1389 اولین درمان تومورهای کبد با روش کموآمبولیزاسیون، سال 1379 اولین بیوپسی ترانس ژوگولار، سال 1380 اولین استنتگذاری آئورت توراسیک - اولین درمان اندوواسکولار فیبروم رحمی، سال 1380 اولین کارگذاری شنت بین ورید پورت و هپاتیت در کبد از راه پوست، سال 1380 درمان اولین ندول های تیروئید با الکل با هدایت سونوگرافی برای اولین بار، سال 1380 اولین آنژیوپلاستی کاروتید، سال 1382 اولین درمان تومورهای کبدی با امواج رادیوفرکانس، سال 1382 آمبولیزاسیون ورید پورت باهدف قابل جراحی کردن متاستازهای غیرقابل درمان، سال 1384 اولین درمان فیستولهای کاورنوز با بالن قابل جدا شدن، سال 1386- اولین درمان سکتههای مغزی با استفاده از (RTPA)، سال 87 اولین جایگذاری استنت Flow devotion برای درمان آنوریسم های ژانت برای نخستین بار در کشور، سال 1388- راهاندازی اولین فلوشیپ اینترونشنال رادیولوژی، سال 1388 اولین کاشت آندوواسکولار در گیرندگان پیوند پانکراس، سال 1389 اولین درمان آنوریسم مغزی با استفاده از نئوکریلیت، سال 1389 در جهان با همکاری دانشگاه سندییگو آمریکا- اولین درمان آندو واسکولار (AVM) مغزی با استفاده از نئوکریلیت سال 1390 در جهان با همکاری دانشگاه سندییگو آمریکا.
آقای دکتر لطفاً برای شروع بفرمائید چطور شد که تصمیم گرفتید رشته رادیولوژی تهاجمی را در ایران نهادینه کنید؟
در آن زمان احساس کردم سطح رادیولوژی کشور ما از رادیولوژی روز دنیا خیلی عقب است و تصمیم گرفتم به سهم خود، اینترونشن را نهادینه کنم.
موارد را با همکاران، مطالعه و سپس شبیهسازی ودرصورت نیاز برای آموزش به خارج از کشور عزیمت میکردیم.
حقیقتاً این نوآوریها که در این مرکز یا سایر بخشهای بیمارستان انجام گردیده، مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) را به یک مرجع در کشور تبدیل کرده است.
بالغبر هفتاد نفر این فعالیتها را آموزشدیدهاند و چند سال است که بهصورت رسمی فلوشیپ اینترونشن رادرمرکز تصویربرداری آموزش میدهیم که این افراد پس از آموزش در دیگر شهرستانهای کشور مشغول انجام این فعالیتها میشوند. در سطحی که استانداردهای بینالمللی آن را قبول دارد.
اساتیدی که جهت بازدید آمدند یا مقالاتی که در بهترین ژورنالهای دنیا ارائه کردیم سند این فعالیتهاست.
خوشبختانه با راهاندازی ژورنال رادیولوژی ایران به زبان انگلیسی که سالهاست در ISI ایندکس شده و در شرف اتمام مراحل پذیرش در Pub med نیز میباشد یافتههای این نوآوریها در این ژورنال ارائه میشود.
مشکلات تجهیزاتی و تجربهای و بعضاً مخالفتهای افراد مهمترین موانع بود، بهعنوانمثال اولین باری که میخواستیم از لیزر استفاده نماییم، مخالفتهای بسیاری بود.
ولی بهمرورزمان این فعالیتها انجام پذیرفت و نهادینه گردید.
از نظر اثربخشی اقتصادی و رضایت اربابرجوع، این نوآوریها صد در صد مؤثر بوده است. تا پیش از انجام این اقدامات، بیماران برای درمان به خارج از کشور مراجعه میکردند ولی هماکنون از کشورهای دیگر نظیر عراق، آذربایجان و حتی از ترکیه به دلیل ارزان بودن این خدمات به این مرکز مراجعه مینمایند.
برنامههایی داریم که همچنان در خط اول بمانیم. شرکتها و دانشگاههای بسیاری در دنیا آماده همکاری با این مرکز هستند. بستر بیمارستان نیز دارای مشکلاتی است که در صورت حل شدن آن زمینه فعالیت هرچه بیشتر آماده خواهد بود. در شرایط کنونی تمامی دلسوزان باید بهدوراز هرگونه اختلافنظر، دستبهدست هم بدهیم و برای اعتلای کشور عزیزمان تلاش کنیم و هماکنون که در سالگرد پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامیمان هستیم، این نکته همواره باید یادمان باشد که صدها هزار نفر، جان خود را تقدیم این انقلاب کردند تا عدالت، آزادی، انسانیت، معنویت، محبت، اخلاق و ارزشهای اسلامی در کشور حاکم شود و ما باید قدر این نعمت الهی را بدانیم و تلاش کنیم تا آن را حفظ نماییم و در آخر بتوانیم سرافرازانه بگوییم، من آنچه را که توانستم، انجام دادم.
در خصوص جزئیات درمانها و ابداعات خدمات خود بیشتر توضیح دهید؟
دنیای امروز، دنیایی است که بر اساس یافتههای نوین، نگرش و برخورد با مشکلات و مسائل در حال تغییرودگرگونی مؤثر است.
امروزه عملهای جراحی و تکنیکهای درمانی با حداقل صدمه و کمترین آسیب و مدت بستری و تکنیکهای با حداقل تهاجم یا در اصطلاح مینی مال اینویزیو تکنیک در حال گسترش است.
تجربه درمانی ما در کمردرد از 10 هزار مورد در بیمارستان امام خمینی فراتر رفته است و روشهای مختلف مانند فاست تراپی، بلوک عصبی، آر اف، کرایوتراپی، مایکروویو، استفاده از ماده دیسکو ژل ودرمان مشکلات کمردرد از روی سطح پوست با کمترین تهاجم به تکنیکهای درمانی اضافهشده و در حال انجام است.
بدین ترتیب از جراحیهای باز جلوگیری خواهد شد. در این شیوه نوین بالغبر هشتاد درصد موفقیت و رضایتمندی از درمان حاصلشده است.
در موارد پوکیاستخوان یا ضایعات شکستگی استخوان و تومورها با استفاده از سیمان استخوانی بر اساس تکنیک ورتبروپلاستی در حال انجام است.
در خصوص درمان آنووریسم و فیستولهای مغزی از طریق داخل رگی و بدون جراحی باز در حال نجات بیماران هستیم.
در خصوص سکته مغزی در ساعات ابتدایی سکته این امکان وجود دارد که لخته را از داخل رگهای مغزی خارج کرده و بیمار را از عوارض احتمالی نجات دهیم.
حدود 25 درصد افرادی که سکته مغزی میکنند فوت کرده و 25 درصد نیز افراد ناتوان و وابسته میشوند اما اگر بهموقع به این تکنیک برای خارج کردن لخته برسند بیش از 80 درصد نجات پیدا میکنند.
درمیان چهار عامل اصلی مرگ در کشور بعد از سوانح ترافیکی و سکته قلبی، سکته مغزی رتبه سوم را دارد.
اگر بتوانیم با این دیدگاه و بهرهگیری از تکنیکها، یک عضو خانواده را از مرگ و یا فلج و معلولیت نجات دهیم تصور کنید تا چه میزان قادر به تغییر در جامعه، اقتصاد، فرهنگ و سلامت روانی خانواده خواهیم بود.
مقوله سلامت یک محور مستقل است اما بر تمامی ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی مؤثر است.
اگر تصور کنیم که تمامی افراد جامعه هرماه یا هر دو ماه یکبار توسط کادر درمانی و پزشکان ویزیت میشوند، تصور کنید تا چه میزان میتوان بر فرهنگ و دانش سلامتی مردم اثرگذار بود.
در خصوص درمان سرطان با روشهای نوین پزشکی توضیحاتی بفرمایید.
در خصوص درمان سرطان کارهای بسیار زیادی با همکاری سازمان انرژی اتمی انجامشده که با تکنیک رادیو آمبولیزیشن بهوسیله ایکتیوم 90 جهت درمان سرطانهای متاستاتیک کبد در موارد هپاتیت B و سیروز کبدی میتوان به درمان بیماران پرداخت.
این ماده رادیواکتیو ایکتیوم 90 را در کانادا و استرالیا تولید میکنند و ایران در دنیا سومین کشور توانا در تولید این رادیو دارو است.
اینیک افتخار است که در شرایط فشارهای جهانی و تحریمها قادر به تولید اینگونه مواد و درمان بیماران هستیم.در زمینه درمان سرطان با روش آر اف، ماکروویو، رادیو آمبولیزیشن، کمو آمبولیزیشین، پرتال آمبولیزیشن برای بیماران سرطانی، آن دسته که قابل علاج نبودهاند را در مسیر درمان قرار دادهایم.
بیماران سرطانی در دو گروه قابلدرمان و افراد باقابلیت دریافت درمانهای تسکینی طبقهبندی میشوند.
من و همکاران در موارد قابلتوجهی از مبتلایان به سرطان میتوانیم با روشهای جدید، آن دسته از بیماران دریافتکننده درمانهای تسکینی که امیدی به درمان آنان نبود را در زمره افراد قابلدرمان قرار دهیم.
با روشهای مدرن که در اختیارداریم موردی از بیمارانی داریم که قطع امید از درمان شده بودند ولی اکنون حدود هفت سال است که به زندگی خود ادامه میدهند. این برای ما بسیار ارزشمند است.
نیروی انسانی برای هر جامعه ارزش اقتصادی و معنوی دارد تصور کنید که نجات این بیماران برای جامعه و خانواده تا چه میزان ارزشمند است.
برای درمان زخم پای دیابتی با مداخلات داخل عروقی، درمان بزرگی پروستات و درمان فیبروم های رحمی نیز از روشهای درمانهای داخل عروقی استفاده میکنیم.
در درمان فیبروم رحمی از تعداد چهار هزار بیمار عبور کردیم که با موفقیت و رضایتمندی بسیار بالای بیماران مواجه شدهایم.
برای درمان چاقی با بستن شریانهایی که به قله معده میروند با بستن عروق تغذیهکننده سلولهای گرولین و از بین بردن این سلولها که مبدأ اشتها هستند قادر به کاهش اشتها و کاهش وزن هستیم. در مواردی که درمان کردیم بین 30 تا 40 درصد وزن بیماران کم شد.
این روش ساده و کم عارضه بوده و موجب رضایتمندی بالایی شده است.
تنگیهای عروقی در افرادی که به دلیل دیابت دچار تنگی عروق و مشکلات مختلف شدهاند را با استفاده از بالنهای مخصوص، بدون جراحی برطرف و درمان میکنیم که این روش برای سایر تنگیهای عروق قابلتعمیم است.
در خصوص بیوپسی نقاط مختلف بدن قادر هستیم از عروق مختلف به محل بافت موردنظر رسیده و نمونهبرداری بافتی انجام دهیم.
در سطوح بینالمللی، ایران دارای چه جایگاهی میباشد؟
در چند سال باقیمانده از مدت خدمت من در بیمارستان و بازنشستگی، برنامه داریم که ازنظر تجهیزات درمانی، پژوهشی و توسعه ابعاد مختلف درمانی به جایگاه مطلوبی برسیم.
ارتباط با سایر کشورها و مراکز بزرگ دنیا و ارتباط با کنگرههای جهانی و منطقهای از اهداف دیگر محسوب میشود. در کشورهای لبنان، افغانستان، پاکستان، عراق، کنیا دانشآموختگانی که در ایران آموزشدیدهاند اکنون مشغول خدمت هستند.
همکاری نزدیک و ارتباط با کدام کشورها دارید؟
با تمام کشورهای دنیا، کشورهای اروپایی، کشورهای حاشیه خلیجفارس، ترکیه، کشورهای عربی، کنگرههای اروپایی و عربی ارتباط خوبی داریم.
مرتب مقاله میدهیم و سخنرانی داریم. در زمینه ساخت وسایل پزشکی نیز مشغول هستیم.
اگرچه تحریمها سختی و فشار به همراه داشت ولی مزیت آن فعال شدن برای تلاش بیشتر، ابداع و اختراع بوده است.
برای حدود 30 مورد کاردرمانی و رفع نیازی که داشتیم، انتقال تکنولوژی داشتیم. در زمینه درمان آنووریسم مغز با استفاده از نوعی چسب مخصوص برای اولین بار در ایران به موفقیت جهانی و ثبتشده رسیدیم.
متدها و روشهای جدیدی که ابداع کرده و بکار گرفتیم را منعکس کردیم که بارها مورد استقبال جهانی قرارگرفته است.
مهمترین انگیزه و محرک شما چه برای ادامه مسیر چه بود؟
نگاه انسان مهمترین مسئله در انتخاب مسیر است. نگاه انسان به دنیا اگر آخرت نگر باشد و اینکه باور کنیم که هر اقدام و عمل ما ثبت میشود و باید پاسخگوی پیامدهای آن باشیم، بسیاری از مسائل حل میشود.
حقیقتاً هیچ کاری بزرگتر از خدمت به بندگان خداوند نیست. بزرگترین عبادت خدمت به خلق است. متأسفانه قرار گرفتن در سیکلهای باطل انسان را به مسیرهای ناپیدا، گمراهی و تباهی میکشاند.
بهعنوانمثال قرار گرفتن در فاز ثروتاندوزی پایانی ندارد و بیعاقبت است.
من همیشه به این فکر کردم که هرچه سختی و دشواری متحمل شوم بهسختی انسانهایی که در شرایط جنگ تحمیلی در خطوط مقدم جبهه با دشواریها، گرما و سرما و تهدیدها مقابله و جان خود را نثار وطن کردهاند، نمیرسد.
من در پایان زندگی دوست دارم به این پرسش که چه کردی؟ اینگونه پاسخ دهم که"من هر آنچه توانستم برای کشورم و مردم انجام دادم". مانند آرش کمانگیر که تمام جان، قدرت و توان خود را برای پهنه وطن نثار کرد باشم... .
امیدوارم خداوند عالم تمام قصور من را ببخشد و کمک کند که در باقیمانده عمر، کمتر وقت تلف کنیم و بیشتر خدمت ارائه دهیم.
در سنی هستم که میتوانم به جوانان وطن توصیه کنم از لحظات خود به نحو بهینه استفاده کنند.
حداقل روزانه یک ساعت مطالعه داشته باشند. فراگیری مطلب علمی و تلاش تحصیلی پیامدهای خوبی دارد. نباید منتظر کمک دیگران بود.
باید متکی به ذات بود. قرار نیست شخصی از بیرون به ما کمک کند.
ممکن است نقدهایی بر جامعه وارد باشد ولی برای رفع مشکلات نقد و انتقاد کافی نیست و باید برای اصلاح جامعه ابتدا خودمان را اصلاح کنیم.
شما خودتان را مدیون چه شخص یا اشخاصی میبینید؟
پدرم، مادرم، معلمها، دوستانم و بیمارانم. من مدیون بیمارانم هستم چون به من اجازه دادند که برای ادامه درمان آن ها بیشتر بدانم و به نجات بیماران بعدی کمک کنم.
بالاخره در مسیر درمانی خطاهای پزشکی داشته، داریم و خواهیم داشت ولی باتجربههایی که افزوده میشود قدرت ما برای نجات بیماران بیشتر میگردد.
در روزهایی که گذشت یک بیمار حین درمان سکته کرد که اگر این اتفاق پنج سال پیش رخ میداد بادانش آن زمان تقریباً هیچ کاری نمیتوانستیم انجام دهیم اما بادانش و تجربه امروز توانستیم او را از مرگ و معلولیت نجات دهیم.
آیا پدر و مادر در قیدحیاتاند؟
بله خدا را شکر. سعی میکنم هفتهای یکبار صبحانه در کنار آنان باشم.
بعضیاوقات جمعهها با خانواده به دیدن آنان میرویم. پدرها و مادرها در سنین بالا بیشتر به دیدن فرزندان و بچهها نیاز دارند که نباید از این موضوع غافل شد.
چه سالی ازدواج کردید؟ و ملاکتان برای انتخاب همسر چی بود؟
سال 68 ازدواج کردم. تقریباً سی سال پیش. مادر یکی از دوستانم معرف ما بودند.
عفت، پاکی، زیبایی، تجانس روحی، آرام بودن، اصالت خانوادگی و از همه مهمتر استعانت از خداوند برای انتخاب همسرم مطرح بوده است.
همیشه قبل از ازدواج دعای من برای ازدواج این بود: «خدایا همسرم فردی بهتر از من باشد» که مستجاب شد.
چند فرزند دارید؟
دو فرزند. دخترم در مقطع فوقلیسانس شیمی در حال تحصیل است و پسرم در مقطع دبیرستان است.
همسرم نیز فوقلیسانس روانشناسی بالینی دارند و مشغول تحصیل برای دکترا هستند.
روز و هفته کاری شما چگونه میگذرد؟
صبح شنبه در جلسهای که در وزارت بهداشت برگزار میشود حاضر میشوم و بعدازآن به بیمارستان امام خمینی محل خدمتام میروم.
کارهای تحقیقاتی مجله را انجام میدهم. بعد به بیمارستان خصوصی محل خدمتام برای انجام عملهای عروقی میروم. بعد مطب و رسیدگی به بیماران سرپایی تا شب... .
یکشنبه از صبح تا شب بهطور مفصل عملهای عروقی داریم در بیمارستان امام خمینی و آخر شب اگر بیماری در بیمارستان خاتمالانبیاء داشته باشم برای معاینه به آنجا میروم.
دوشنبه صبح با ورزش شروع میشود؛ ساعت پنج صبح کوه میروم و هشت صبح در بیمارستان حاضر میشوم.
حضور در کلاس سرطان گوارش که بهطور مشترک با همکاران اداره میشود بخش بعدی برنامه وسط هفته من است.
ظهر تا شب در بخش خصوصی مشغول کار میشوم.
سهشنبه کلاس درمان سرطان روده بعد در بخش با دانشجویان و دستیاران کلاس عروق داریم.
چهارشنبه از صبح تا دیروقت در بیمارستان امام خمینی عملهای مفصل دارم.
آخر شب به مطب میروم. پنجشنبه سه کلاس درس دارم... جراحی اعصاب در بیمارستان شریعتی، کلاس جراحی کبد و مجاری صفراوی در بیمارستان امام دارم و کلاس آخر برای سرطان است. عصر پنجشنبه برای خرید و کارهای منزل صرف میشود.
روز جمعه برای ورزش برنامهریزی کردم. کوه یا زورخانه برنامه ورزشی جمعه صبح است. من ورزش باستانی میکنم و سالهاست زورخانه چیذر میروم.
جو و فضای حاکم بر آنجا که فضای مناسبی برای پرورش تن و روح است، اشعاری که خوانده میشود روحیه جوانمردی، انسانیت، استقامت، صبر، حوصله، برادری، احترام را القاء میکند.
احترام و رخصت کوچک و بزرگ و حفظ ادب از ارکان این ورزش است و باید این صفات در جامعه نهادینه و تقویت شود.
من همیشه شام را کنارخانواده و در منزل صرف و ساعتی را با اعضای خانواده گفتگو میکنم و گاهی باهم فیلم میبینیم.
از بین فیلمهای مطرح و ارزشمند روز دنیا... فیلم داخلی و خارجی. اگر فیلم خوب باشد میبینیم و نظر میدهیم.
دیدگاههای نقد وگاهی اختلافنظر داریم چون از نسلهای متفاوتی هستیم ولی تبادل افکار میکنیم. من به پدر و مادرها توصیه میکنم که سعی نکنند فرزندانشان شبیه خودشان شوند چون امکان ندارد و آنان از نسلی دیگرند.
تحمیل افکار به بچهها ندارم و عمدتاً با من مشورت میکنند و بدون اینکه خدشهای در استقلال آنان ایجاد کنم پیشنهاد میکنم و اعتراضی نیست.
در جامعه نیز همینطور است. بهزور و ضرب نمیتوان افراد را متقاعد و نزدیک به خود کرد.
با محبت و درایت باید جذب کرد.
گاهی پدر و مادر نیز در برخی موارد که دانش و درایت لازم را ندارند باید از فرزند خود تبعیت کنند و مشورت لازم را بگیرند و عمل کنند. مثلاً در خصوص خرید خودرو با وجود اینکه فرزندم دبیرستانی است حتماً با او مشورت میکنم چون دانش او در این مورد بیشتر از من است.
ارتباطم با همسرم بسیار دوستانه و با احترام است. اگرچه همسرم بهگونهای رفتار کرده که من رئیس خانواده و تصمیمگیرندهام ولی این احترام را پاس داشته و تمام اختیارات منزل به عهده ایشان است.
به نظرم همیشه راه مناسب این است که خانمها اجازه دهند مردشان مرد خانه و آنان هم زن خانه باشند.
بهزور و قلدری امکان اداره خانواده سلب میشود. هر دو وظایفی داریم که کاملاً متفاوت است.
اجازه ندهید اقتدار مردتان از بین برود. مردها هم بدانند که این اقتدار به معنی زورگویی نیست. برای دوام زندگی لازم است در خانواده یک نفر تصمیمگیرنده اصلی و نهایی باشد.
چه شد که مسیر طب و پزشکی را انتخاب کردید؟
برحسب وظیفه و اتفاق دوران رزمندگی در امداد خدمت کردم.
کمک به مجروحین وظیفهام بود و در همان دوران با آموزشهای کمی که دیده بودم احساس کردم توانایی بالاتری برای کمک به مجروحین و مصدومین داشتم.
حس استعداد و فراگیری اقدامات اولیه و کمک به جراحیهای اورژانسی در خط مقدم این مسیر را برای من گشود.
کنترل خونریزی و کارهای مقدماتی جراحی در من علاقهای ایجاد کرد.
وقتی وارد دنیای طب شدم، تمایل ام به انفورماتیک و کامپیوتر با پزشکی عجین شد و کامپیوتر در پزشکی را تعقیب کردم تا اینکه در مسیر علمیام نیز راه گشا شد.
بعدها متوجه شدم طب و رایانه باهم ارتباطاتی نزدیک برقرار کردهاند که در مسیر تشخیص و درمان کمکهای فراوانی ایجاد میکند.
به طب گرایش پیدا کردم بعد به کامپیوتر دوباره ارتباط این دو دانش باهم مسیر من را مشخص کرد. ارتباط رادیولوژی و کامپیوتر و جراحی، مسیر من را به سمت فوقتخصص سوق داد.
من کمتر به دنبال رادیولوژی تشخیصی رفتم و بیشتر به سمت رادیولوژی درمانی گرایش پیدا کردم و به حمد خدا موفقیتهایی حاصل شد.
تحصیل مهمتر است یا تجربه؟
در زندگی اینکه بدانی چه میخواهی انجام دهی آنقدر مهم است که نیمی از عمر خود را صرف کنی تا بدانی چه دوست داری و تمایل به چهکاری داری...؟
حتماً دیدهاید افرادی که کاسب هستند و مغازه خود را هرچند وقت یکبار تغییر شغل دادهاند...
این پرشها به خاطر این است که خودشان را نشناخته و استعدادهای خود را نمیدانند به همین دلیل راه خود را گم میکنند.
باید در مسیر مناسب قرار گرفت. یکی از مشکلات آموزشی کشور این است که میخواهند همه را پزشک یا مهندس کنند این در حالی است که سایر شغلها و حرف نیز باید دانشآموخته خوب و ماهر داشته باشند.
در کشوری مثل آلمان عمده توان برای تربیت تکنسینهای قوی است یعنی افرادی آچار به دست و ماهرند.
ما در کشور افرادی داریم که دکترای فنی دارند ولی توان تجربی و آچار به دست گرفتن را ندارند.
در پزشکی هم همینطور. پزشک داریم که شاگرداول است ولی قادر به مدیریت بیمار و تعیین مسیر درمانی وی نیست.
اینها مهارتهایی است که بهغیراز درس خواندن به دست میآید.
در جامعه به این افراد ماهر نیاز داریم.
خاطرهای دارم از چند سال پیش که یک دستگاه ام آرآی باید باز میشد به همین دلیل تکنسینی از آلمان آمد سه هفته در اینجا بود و همان یک نفر از ابتدا تا انتهای کار را خودش انجام داد و رفت.
بهتنهایی دستگاهی که چند هزار قطعه داشت را بدون اشتباه باز و بسته کرد.
باید آموزشی جامعنگر و منفعترسان به جامعه داشته باشیم. کار حین تحصیل را خیلی توصیه میکنم.
مدیون چه اشخاصی در زندگی هستید؟
البته بهجز حضرت امام علی (ع) که باید الگوی همه انسانها باشند، پسرعمویی که به رحمت خدا رفته، داییام که در قید حیات است و از معلمهای مدرسه، آقای نجفی که تذکرات اخلاقی و دینی ایشان که از مردان خدا بودند در زندگی و تربیت اخلاقی من اثر گذاشت.
این مرد در دبیرستان موسوی در خیابان 17 شهریور معلم من بود و در زندگی من اثری عمیق داشت.
در دانشگاه استادانم دکتر عبدالحسین کیهانی، استاد مرحوم شمس شریعت، مرحوم استاد یلدا، استاد بهادری و استاد رجحان در پاتولوژی افرادی بودند که در من اثرات مفید و عمیقی گذاشتند.
آقای دکتر رهبر در آموزش رادیولوژی به ما خیلی نقش داشتند و به ایشان که اکنون ایران نیستند احساس دین میکنم.
از دانشگاه هاروارد الکســــاندر نـــوربخش و پروفسورلئوناردی در اروپا محبتهای فراوانی کردند. من مدرک تخصصی رادیولوژی با اجازه کار در اروپا رادارم که ایشان فرصت دریافت این مدرک را به مدت دو سال به من دادند.
و البته از مادر عزیزم که در ایجاد روحیه امید با نگاه دینیدر زندگیام خیلی نقش داشتند.
شما رزمنده بودید و مجروح جنگی، جای سوختگی روی گــردن و دستهای شما مربوط به همان دوره است؟
من سه بار مجروح شدم. یکبار بعد از عملیات والفجر یک، دفعه بعد کربلای هفت بود که ماندم و مرتبه سوم هم مجدد در کربلای هفت مجروح شدم.
بار اول ترکش به سرم خورد بار دوم شیمیایی شدم.
بعد از عملیات والفجر یک، مجروح و دچار سوختگی شدم. تمایلی به شرح جزئیات ندارم... ما همه بدهکاریم.
از شهید رجایی پرسیدند شما با چه مزدی کار میکنید؟ که ایشان گفتند ما مزدمان را گرفتیم؛ همینکه جمهوری اسلامی به وجود آمده مزدمان را گرفتیم.
من خیلی ناراحتم از کسانی که به مردم خیانت میکنند و به نام نظام رانت میخورند و دست به بیتالمال میزنند و اختلاس میکنند.